چقدرخوبه نماز اینجوری باشه: خدا نگاه بکنه به ما، ببینه ما کی نیاز داریم نماز بخونیم؟، کی نیاز داریم از دنیا ببریم؟! مثلا خدا ببینه، ما داریم عصبانی می شیم، یه دفعه بفرماید: موذن اذان بگو! ، الان با اذان و نماز این باید از این حال در بیاد بیرون. یه دفعه خدا داره می ببینه که، ما می ریم که برای دنیا غش بکنیم، بفرماید: موذن! الان برای این اذان بگو، این داره غش می کنه همین الان باید بیدارش کنیم. بعد، اون یکی داره افسرده میشه می ره تو خیالات واهی غصه های دنیا، صدا بزنه : موذن موذن موذن الان نیم ساعت گذشته، ولی برای این الان اذان بگو، این همین الان براش اذان بگو.
چقدر خوب بود اذان و نماز هریک از ما با دیگری فرق داشت؛ و هر یک از ما متناسب با خود اذان دریافت میکرد. تو فکر میکنی خدای تو عاجزه از اینکه هر کسی را جداگانه برایش زمانی را برای اذان و نماز تعیین کند؟ متناسب آن لحظه ای که او نیاز دارد قطع کند و بیاید سر نماز و تمام این زمان ها یکسان باشد؟
تو اینقدر نمیدانی! من خدا هستم! این اذانی که برای همه از یک ماذنه در یک زمان میگن؛ اذان خصوصیست برای هر کسی. هر کسی در اون لحظه درحالی است که، همان لحظه باید از حال خود خارج شود و برود سر سجاده نماز بایستد. ]خدا:[ تو دیدی من برای همه دارم میگم؛ این یعنی کسی رو رعایت نکردم؟! شما فکر کردی اذان عمومی می گم، رابطه خصوصی من سر اذان مختل شده؟ نمیدونی من خداااام؟
"یَا مَنْ لَا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْع ]ای کسی که شنیدن مطلبی او را از شنیدن مطلب دیگر باز ندارد[ " ای خدایی که هزاران نفر با تو سخن میگن، مشغول نمی شی دیگری رو گوش ندی. ]خدا:[ اصلا اذان فقط برای تو یکیه. آنقدر من با تو در حال تعاملم.
با خدا زندگی کن! یکی از آثارش اینه وقتی میخوابی دلت نمیاد زیاد بخوابی زود می پری از خواب؛ می گی: خدایا ادامه بدیم؟ فرمود : "انا جلیس من ذکرنی" من همنشین کسی هستم که به یاد منه. ما با همیم؛ با هم داریم گفتگو می کنیم.
سؤال :
آیا گفتن اذان و اقامه قبل از هر نماز واجب است و آیا می توان با یک اذان و اقامه، چند نماز خواند؟
پاسخ :
۱- مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای یومیه(روزانه) اذان و اقامه بگویند ، ولی پیش از نماز عید فطر و قربان ، مستحب است سه مرتبه بگویند «الصَّلاه» و در نمازهای واجب دیگر سه مرتبه «الصَّلاه» را به قصد رجاء بگوید.
۲-اذان و اقامه جزء مستحبات سفارش شده برای نماز های واجب روزانه و قضای آنها می باشد، ولی جزء واجبات نیست یعنی شخص می تواند اذان و اقامه نگوید و نماز را بخواند. لازم به ذکر است نمازهای مستحبی اذان و اقامه ندارند.
۳-اگر دو نماز با هم خوانده می شود، یعنی اگر نماز عصر را بدون فاصله یا با فاصله کم بعد از نماز ظهر، یا نماز عشا را بدون فاصله یا با فاصله کم بعد از نماز مغرب بخواند اذان نماز دوم ساقط می شود.
برخی از مراجع نافله ها و تعقیبات را فاصله بین دو نماز نمی دانند. آیت الله سیستانی می فرماید:«فاصله شدن نافله و تعقیب ضرر ندارد و احتیاط واجب آن است که در این موارد اذان را به قصد مشروعیّت نیاورد». آیت الله بهجت می فرمایند:« اگر فاصله پیدا کرد یا نافله ای بین آنها خوانده شد، بنا بر اظهر اذان گفتن به استحباب خود باقی است». آیت الله فاضل می فرمایند:« وظاهراً با خواندن نافله، فاصله حاصل می شود.».
۴- احتیاط مستحب این است که اقامه برای هر نماز ترک نشود مخصوصاً در نماز صبح و مغرب و برای کسی که به جماعت نماز نمی خواند.
(مسأله ۹۲۲) در پنج نماز اذان ساقط مى شود۱:
اول: نماز عصر روز جمعه۲.
دوّم: نماز عصر روز عرفه که روز نهم ذی الحجه است۳.
سوم: نماز عشاء شب عید قربان، برای کسی که در مشعر الحرام باشد۴،
چهارم: نماز عصر و عشاء زن مستحاضه۵.
پنجم: نماز عصر و عشای کسی که نمی تواند از بیرون امدن بول و غائط خودداری کند ۶و ۷ در این پنج نماز در صورتی اذان ساقط می شود که با نماز قبلی فاصله نشود یا فاصله کمی بین آنها باشد۸، ولی فاصله شدن نافله و تعقیب ضرر ندارد۹.
۱- فاضل: هر نمازی که با نماز قبل همراه خوانده شود اذان آن ساقط می شود، چه همراه خواندن مستحب باشد یا نباشد؛ بنابراین در موارد زیر اذان ساقط می شود…
۲- فاضل، بهجت: در صورتی که با نماز جمعه(فاضل: یا ظهر) با هم خوانده شود…
۳- بهجت، فاضل: در صورتی که با نماز ظهر جمع شود…
۴- فاضل: وآن را با مغرب همراه می خواند؛ همراه خواندن و جمع کردن بین دو نماز در سه مورد مذکور مستحبّ است…
بهجت: در صورتی که با نماز مغرب جمع شود. و بنابراحتیاط در این سه صورت که گفته شد، باید اصلا اذان نگویند، نه اینکه مستحب نباشد و گفتن آن بی اشکال باشد؛ ولی در جایی که نماز عصر را با نماز ظهر با هم می خوانند، خوب است برای نماز عصر اذان گفته نشود…
۵- فاضل: که باید آن را بلافاصله بعد از نماز ظهر یا مغرب بخواند…
۶- سبحانی: بلکه در هر موردی که دو نماز را با هم می خواند اذان برای نماز دوم ساقط است ، مادامی که فاصله میان آن دو زیاد نباشد؛ و فاصله شدن تعقیب و نافله ضرر ندارد.
۷- اراکی: و برای هر کس که بین نماز ظهر و عصر و همچنین بیبن نماز مغرب و عشا فاصله نیندازد…
۸- بهجت: و اگر فاصله پیدا کرد یا نافله ای بین انها خوانده شد، بنابرأظهر اذان گفتن به استحباب خود باقی است.
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - فائزه بنایی؛ قرآن دریای عمیق و گستردهای است که گنجینههای آن پایانی ندارد، در هر دوره و تاریخی میتوان مرواریدهایی از آن صید کرد که به کار آن روز تو بیاید، حتی اگر هزاران سال از نزول آن گذشته باشد.
برآنیم تا در هر شماره، این گنجینههای گرانقدر را به تماشا بنشینیم و مرواریدهایی صید کنیم به اندازه وسع خود.
در شماره قبل گفتیم سعادت و صلاح جامعه وقتی محقق میشود که جامعه مسلمین با «تعاونوا علی البرّ و التقوی» یا به عبارتى با ایمان و عمل صالح ناشى از ترس خدا اجتماع کنند.
خوبیها در اطاعت و بندگی خدا خلاصه میشود
گفتیم که خوبیها، در اطاعت و بندگی خدا خلاصه میشود و در این راه باید صبر کرد. تقوا نیز انجام واجبات و ترک محرمات و محاسبه این اعمال است و این چنین است که طبق فرمایش مولا علی (ع) مرکبی است که صاحبش را تا دل بهشت میبرد، البته وقتی که طبق خواسته و رضای خدا رفتار شود.
سوال پیامبر (ص) از خداوند در شب معراج
در خلوت ناب پیامبر (ص) با خدا در شب معراج، به رازهایی میان آن دو برخورد میکنیم که همین رازها میتواند اساسیترین مطالبی باشد که باید در این دنیا به آنها توجه کرد و بهترین استفادهها را از آنها برد.
در خلوتترین خلوتها، خدا و پیامبر(ص) با یکدیگر سؤال و جوابهایی داشتند و راههایی را برای همه انسانهای معراجی گشودند.
افضل اعمال نزد خداوند متعال چیست؟
در شب معراج، وجود مقدس پیامبر(ص) از خدا سوال کرد: ای پروردگارم! بهترین و افضل اعمال کدام است؟ آدم زرنگ را ببینید، رفته است با خدا خلوت کند، حالا سؤال میکند که بهترین و افضل اعمال چیست؟ حضرت حق فرمود: «لَیْسَ شَیْءٌ عِنْدِی أَفْضَلَ مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَیَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ»؛ پیش من هیچ عملی بهتر از «توکل» و «رضا» به آنچه قسمت بندهام کردهام، نیست(3).
توکل به چه معناست؟
پس برای ورود به مسئله رضا و اینکه چگونه «راضیة مرضیه» اتفاق میافتد، به مروارید توکل رسیدیم. توکل یعنی آنچنان اطمینان به مدیریت و برنامههای خداوند نسبت به خودت و جامعهات داشته باشی که تماماً او را در همه امور وکیل خود قرار دهی و مطمئن باشی او با تمام قدرت و در نهایت دقت و حکمت امور بندگانش را به عهده گرفته و بندگان باید با اطمینان به خدا از دستورات او پیروی کنند و هیچ دغدغهای نداشته باشند.
یکی از وسوسههای شیطان این است که میآید و با وسوسههای خود سر به سر من و شما میگذارد و میگوید که توکل هم شد کار؟ اما میبینیم که امام حسین (ع) متوجه بودند وقتی به خدا توکل میکنند چه اندازه خداوند به جای ایشان در راستای هدف، نقش میآفریند.
نگران وسعت عمل نباشیم، نگران غفلت از نقش خدا باشیم
خداوند به پیامبر فرمود: «افضل اعمال، توکل است». باید توجه داشت که توکل یک فعالیت بدنی نیست، بلکه یک شعور قلبی است که باید ریشه و پایه همه اعمال ما باشد.
ممکن است در ابتدا سخت باشد به قلب بفهمانیم که خدا او را از یاد نبرده است، اما نباید دست به کارهایی بزنیم که گویا آزاد و به خود واگذاشته شدهایم. اگر به ابزارها امید داشته باشیم، وقتی خداوند ما را از این ابزارها محروم کند، پریشان میشویم و نمیدانیم چه باید بکنیم.
همه این سرگردانیها به این جهت است که خواستیم بدون توکل به خدا زندگی کنیم، به همین دلیل زندگی همراه با وفا و صفا به زندگی همراه با خشم و حرص و خوشحالیهای غافلانه تبدیل شد. باید توجه داشته باشیم غفلت از توکل و دست و پا زدن در اسبابها موجب میشود خدا هم ما را به خودمان واگذارد.
ما باید خود را چون طفلی بدانیم که خداوند در آغوش رحمت خود قرار داده است و بدانیم اگر خود را مستقل پنداشتیم و دست و پای بیجا زدیم، خداوند ما را به خود وامیگذارد.
خداوند سبب سوز و سبب ساز است
یک وقت خداوند برای رفع حوائج ما سبب میسازد، ولی یک وقت کار بالاتری میکند و آن اینکه سببها را نیز میسوزاند تا ما را با تمام وجود متوجه خودش سازد. اهل توکل به جایی رسیدند که متوجه شدند این سببها در قبضه خداوند است.
حال خداوند یا بوسیله سببها و وسایل، حوائج بندگان را میدهد یا اولیای خودش مثل ابراهیم (ع) و زکریا (ع) و مریم (س) و غیره را بیسبب به حوائج میرساند.
توکل یعنی انسان به درجهای از شعور و بصیرت برسد که قلبش همواره متذکر باشد که خدا او را فراموش نکرده است و در توسل به اسبابها و جنبه استقلالی برای آنها قائلشدن، دست و پا نزند.
رهاورد توکل بر خداوند
تقوا کلید هر در بسته است، چون «من یتق الله یجعل له مخرجا»؛ خداوند برای انسان متقی از جایى که احتمالش را هم نمیدهد رزق مـادى و مـعـنـوی را فـراهـم مىکند و اوست کـه ولى و عـهـدهدار سـرپـرسـتـى بـنـده مـتـوکـل خـویـش اسـت. او بنده متوکل خود را از پـرتگاه هلاکت بیرون مىکشد و از طریقى که خود او پیشبینى آن را نمىکند به او روزى میدهد.
چـنـیـن بـنـدهاى بـه خـاطـر ایـنـکـه بـر خـداى تـعـالى تـوکـل کـرده و هـمـه امـور خـود را بـه او واگـذار نـمـوده، هـیـچ چـیـز از کـمـال و نـعـمتهایى را که قدرت به دست آوردن آن را در خود مىبیند، از دست نمىدهد.
خلاصه آنچه را که امیدوار بود به وسیله سعى و کوشش خود بدست آورد، همان را خداى تـعـالى بـرایـش فـراهـم مىکـنـد، بـراى ایـنـکـه او بـه خداوند تـوکـل کـرده و کـسى که بر خدا توکل کند، خدا همه کاره او مىشود.
تفاوت سبب سازی خداوند با اسباب ظاهری
هیچ سبب از اسباب ظاهرى به این صورت نیست؛ زیرا هر سببى را که در نظر بگیرید یکبار به کار مىآید و بار دیگر نه، ولى خداى تعالى این طور نیست: «ان اللّه بالغ امره»؛ چون تـمـامـى امـور در حـیـطـه قـدرت خـداى تـعـالى اسـت: «قـد جعل اللّه لکل شىء قدرا» و وقتى حدود و اندازه هر موجودى را خداى تعالى معین مىکند، بنده متوکل هم که یکى از موجودات است از سیطره قدرت خدا خارج نیست، پس اندازهها و حدود او نیز به دست خداست(2).
بهترین علم و بصیرت و عامل موثر در خلع سلاح شیطان
«الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ»؛ نکته دوم یعنی «رضا» از نکاتی است که در خلع سلاح شیطان بسیار مؤثر است و بهترین علم و بصیرت محسوب میشود. رضا به این معناست که به آنچه خدا به تو داده راضی شوی.
این که انسان به این باور برسد که بهترین شرایط برای او همین است که خداوند شکل داده و راه ارتباط صحیح با خدا در همان شکلی است که خداوند برای او قرار داده، میتواند باعث شود انسان به مقام رضا برسد.
خدا اگر بخواهد انسان نجات یابد به او چه میگوید؟ مسلّم میفرماید: راضی شو به آن چه به تو دادهام؛ چون میداند چه اندازه باید به هر کس روزی بدهد تا امور او را اصلاح کرده باشد.
چرا خداوند امکانات متفاوتی به بندگانش داده است؟
خداوند به جهت مهربانی با بندگان است که امکانات را به صورت متفاوت بین آنها تقسیم میکند و او بهتر از هر کسی میداند که ما با چه چیز و چه امکاناتی نجات پیدا میکنیم.
مگر میشود ما از یاد خدا برویم؟ خداوند تمام شرایط تعالی ما را فراهم کرده و هیچکس - چه خوب، چه بد - از یاد او نرفته است. خدای تعالی پیغمبران را برای همه فرستاد و آنها دائماً به همان انسانهای منحرف تذکر دادند که بیایید و دین خدا را بپذیرید تا از هلاکت نجات یابید.
خدا به فکر ماست و قرآن برای نجات ما
خداوند میفرماید: «لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ»؛ در حقیقت ما کتابى به سوى شما نازل کردیم که یاد شما در آن است، آیا نمىاندیشید (3).
در واقع میخواهد بفرماید اگر کمی فکر کنید میبینید در سراسر این قرآن ما به فکر شما بودهایم و برای نجات شما این کتاب را نازل کردهایم.
ما باید این نکته را خیلی جدی بگیریم و بگوییم: خدایا! ما به آنچه برای ما مقدر فرمودهای راضی هستیم، «اللهم فاجعل نفسی مطمئنه بقدرک و راضیه بقضائک» (4).
خدا میداند همه بهشتها در چنین حالتی ظاهر میشوند و حجابهای ظلمانی از جلوی قلب ما کنار میروند و زمینه ارتباط با خدا به نحو بسیار مطلوبی فراهم میگردد.
نتیجه راضی بودن به رضای خدا
به عبارت دیگر، اگر راضی به رضای خدا باشیم قلبمان باز خواهد شد و امکان ارتباط با حقایق برایمان فراهم میشود، چون اهل بهشت، اهل رضا به قسمتی بودند که خداوند برای آنها مقدر کرده بود و فعالیتهای اجتماعی آنها در راستای انجام وظایف و جوابگویی به همان قسمتی بوده که خدا مقدر فرموده است.
پینوشتها:
1. أَنَّ النَّبِیَّ (ص) سَأَلَ رَبَّهُ سُبْحَانَهُ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ، فَقَالَ یَا رَبِّ أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ؟ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: لَیْسَ شَیْءٌ عِنْدِی أَفْضَلَ مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَیَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ.
2. سوره مبارکه طلاق، آیه 2 و 3: و مـن یـتـق اللّه یـجـعـل له مـخـرجـا(2) و یـرزقـه مـن حـیـث لا یـحـتـسـب و مـن یـتـوکـل عـلى اللّه فـهـو حـسـبـه ان اللّه بـالغ امـره قـد جعل اللّه لکل شى ء قدرا(3)؛ کسى که از خدا بترسد خدا برایش راه نجاتى از گرفتاریها قرار مىدهد (2) و از مـسـیـرى کـه خـود او هـم احـتـمـالش را نـدهـد رزقـش مىدهـد و کـسـى کـه بـر خـدا توکل کند خدا همه کاره او مىشود که خدا دستور خود را به انجام مىرساند و خدا براى هر چیزى اندازهاى قرار داده (3).
3. سوره مبارکه انبیا، آیه 10: لقد انزلنا الیکم کتابا فیه ذکرکم افلا تعقلون؛ به شما کتابى نازل کردهایم که یادبود شما در آن است چرا نمىفهمید؟
4. فرازی از زیارت امین الله
منابع:
1. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد 14 و جلد 19.
2. کتاب لقاءالله از آیتالله ملکی تبریزی بر مبنای حدیث معراج.
3. گزیدهای از مقالات آقای طاهرزاده.