برکات و اعمال ماه ربیع الاول

برکات و اعمال ماه ربیع الاول


ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است .



ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله ،اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.



ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است . چرا که او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیکترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست . و گویا روزى است که کاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمتها، برترین برکتها، زیباترین نورها و مخفى ترین اسرار در آن پى ریزى شده است .



پس بر انسان مسلمان که برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما "آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم".



 مهمترین اعمال این ماه

شب اوّل:

این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مۆمنان على(علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خوابید

آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ ؛ بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(1) در حقّ آن حضرت نازل شد.(2)

سال هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.

1- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمۆمنان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیع‏الاول.

2- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.




برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید

رحلت پیامبر یا شهادت پیامبر اکرم

رحلت پیامبر اکرم یا شهادت ایشان

دلایل بسیاری از کتاب های روایی و تاریخی؛ اعم از شیعه و اهل سنت وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر اکرم(ص) را تأیید می نماید، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که اگر شهادت را همانند آنچه قرآن کریم بیان فرموده؛ به معنای کشته شدن در راه خدا و رسول تعریف نماییم، بدیهی است که مقام و منزلت شخصی "پیامبر" که کشته شدن در راه اطاعت او شهادت است، به مراتب بالاتر از مقام شهیدان خواهد بود، هرچند که آن مرد الاهی با مرگ طبیعی از دنیا رحلت نموده باشند.رحلت پیامبر


رحلت پیامبر


1. آیا دلیل قابل اعتمادی از کتب شیعه و اهل سنت، مبنی بر شهادت پیامبر اکرم (ص) می توان یافت، علاوه بر آن، کیفیت شهادت ایشان چگونه بوده است؟ 

2. آیا بر فرض این که پیامبر(ص) به شهادت نرسیده باشند، این موضوع از ارج و قرب ایشان نزد پروردگار خواهد کاست؟! 

در ارتباط با بخش اول، باید گفت که دلایل بسیاری وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر(ص) را تأیید می نمایند. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، می توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اکنون به تعدادی از این روایات با استناد به منابع فریقین اشاره می نماییم. 

 

الف. کتاب های شیعه 

روایت اول: امام صادق(ع) می فرمایند:از آن جا که پیامبر اسلام(ص)، ذراع(سر دست) گوسفند، را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند. در این روایت، به مسمومیت پیامبر(ص) تصریح شده، اما در آن اشاره ای نشده است که آیا ایشان بر اثر این سم به شهادت رسیدند یا خیر؟ 

روایت دوم: امام صادق(ع) فرمودند:پیامبر اکرم(ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود.در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا(ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی روند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت می نماید.

بسیاری از دانشمندان شیعه، با استفاده از این اصل کلی، نیازی به جست وجوی مورد به مورد را در ارتباط با چگونگی شهادت هر کدام از معصومان(ع) احساس نمی کنند. بر این اساس، هر چند دلیل متقنی بر شهادت پیامبر(ص) نیز ارائه نشود، باز هم می توان معتقد بود که رحلت ایشان طبیعی نبوده است!



برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید

اسرار اذان و اقامه - استاد سعادت فر - قسمت سوم از هفتاد دو

سرّ فصول اذان ​

خوب بحث ما پیرامون سر اذان و اقامه بود. در جلسات قبل معنای کلمه اذان رو خدمت شما عرض کردیم. حالا به یاری خدای عزوجل دیگه بریم سراغ سرّ فصول اذان.



فصول اذان از نزد خدای عزوجل نازل شده است. ​

اولاً قبل از شروع راجع به سرّ خود اذان، یه مطلب رو خدمت شما عرض بکنم و اون اینکه اذان و اقامه هردو مُنَزَّل مِن عِندِالله اند. یعنی این‌ها مستقیماً از ناحیۀ خدای عزوجل نازل شده است. و به تعبیر آیۀ قرآن: "إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ". هر چیزی در نزد ما خزینۀ اون هست. و ما با یک قدر و اندازۀ معین اون رو نازل می‌کنیم. پس اذان، مُنَزَّل مِن عِندِالله است.



نزول اذان - یاد دادن اذان به بلال

حالا روایت رو بشنوید. این روایت رو منصور بن حازم عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام ازامام صادق(ع) نقل می‌کند. می‌گوید: " لمّا هبط جبرئیل بالاذان على رسول اللّه - صلی‌الله علیه و آله و سلم- و کان رأسه فی حجر علی- علیه‌السلام". میگه درحالی‌که رسول اکرم سرشان رو بر دامن امیرالمؤمنین گذاشته بودند؛ " فاذَّنَ جبریل (ع)" جبریل (ع) اذان گفت: " فلمّا انتبه رسول اللّه - صلی‌الله علیه و آله و سلم - قال (رسول‌الله): علی سمعت؟ ". بعد وقتی‌که تمام شد رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی، شنیدی؟ حضرت فرمودند: نعم یا رسول‌الله، بله منم شنیدم.

بعد حضرت فرمودند: حفظتَ این فصول رو حفظ کردی ؟ قال: نعم، حضرت فرمود: بلی.

پیامبر فرموند: ادع لی بلالًا، فدعا علی- علیه‌السلام - بلالًا فعلّمه. پس برو بلال رو صدا بزن و این فصول رو یاد او بده. و اون اذان بگوید. پس این فصول اذان از نزد خدای عزوجل نازل شده است.



پیامبر(ص) خودشان چگونه اذان می‌گفتند؟​

گاهی سؤالی مطرح می‌شود که خود رسول اکرم اذان می‌گفتند؛ چه جور می‌گفتند؟ 

داریم حضرت عیناً همین فصول، و وقتی به نام خودشان می‌رسید گاهی همان " أشهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُول اللَّه" رو به همین شکل و گاهی به "أشهَدُ أَنَیّ رَسُول اللَّه" هم اذان می‌گفتند.چون مُنَزَّل من عندالله است؛ خود پیامبر مامور به این اذان و شهادت میشن و عیناً شهادت میدن. پس این یه مطلبی بود که اول انسان باید توجه بکند که این اذان، مُنَزَّل است.




ادامه مطلب اسرار اذان و اقامه - استاد سعادت فر - قسمت سوم از هفتاد دو



آرزوهای امام صادق(ع) برای پیاده‌روی اربعین

 در کامل الزیارات امام صادق(ع) می‌فرماید: به یکی از دوستانشون، یا علی! اسمش علی بود، " زُرِ الحسین علیه‌السلام ولا تَدَعْهُ " قبر امام حسین(ع) رو زیارت کن، رها نکن قبر امام حسین(ع) رو.

"قال: قلت: ما لمن أتاه من الثواب؟" ]ثواب کسی که آن حضرت را زیارت کند چیست؟[ انگار نچشیده بوده طرف مزۀ زیارت رو یا شاید هم چشیده بوده، چرا تهمت بزنیم؟! می‌خواسته ثوابش رو هم بفهمه.

دقیق روایت رو دقت کنید! "ما لمن أتاه من الثواب؟"

صحبت سر چیه؟ زیارت امام حسین . سؤال چیه؟ ثوابش چقدره؟

اونوقت ببینید امام صادق (ع) بحث رو می‌بره کجا. "من أتاه ماشیاً" کسی پیاده بره حرم امام حسین...، آقا امام صادق(ع)! ایشون که نپرسید پیاده برم یا سواره؟ ایشون پرسید ثواب زیارت چقدره؟ شما چرا از پیاده‌روی صحبت می‌کنید؟ امام صادق(ع) فدات بشم، شما الآن بفرمایید ثواب زیارت چقدره؟ ایشون سؤالش این بود! بحث شما هم که سر اصل زیارت بود. چی شد یاد پیاده‌روی افتادی الهی دورت بگردم؟ غریب مدینه! امام صادق! که آرزو داشتی مؤمنین، پیاده، میلیونی، دور حرم حسین(ع) جمع بشوند. 

ــ اگر "پیاده بری" ...! 

دیده یک مشتری گیر آورده می‌فرماید "پیاده بری"! من فدای خاک قدم‌های شما که این آرزوهای امام صادق(ع) رو محقق کردید.


 کسی که قبر امام حسین(ع) را پیاده زیارت کند؛ خداوند بهر قدمی که برمی‌دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می‌فرماید.



ادامه مطلب آرزوهای امام صادق(ع) برای پیاده‌روی اربعین

حکایت دل هایی که در کربلا جامانده است/ غم بازگشت موج می زند

در کربلا عمر دوباره گرفته ام 


در میان جمعیت نزدیک به یکی از گیت های خروجی چشمم به زوج جوانی می افتد که با اندوه به زائران در حال رفتن به کربلا می نگرند گویا دل دل می کنند که در میان شلوغی جمعیت پنهان شوند و به آن سوی مرز بروند اما چمدان هایشان گواه بازگشت آنها از بین الحرمین است. به سمتشان می روم از زن جوان دلیل نگاه های غمگینش را می پرسم، می گوید : دلم می خواهد همین حالا دوباره برگردم اصلا خسته نمی شوم از دیدار کربلا.  


وی که اهل شوش است و کودک پنج ساله اش را در آغوش دارد، می افزاید: دومین بار است که به کربلا رفته ام، در کربلا عمر دوباره می گیرم، دنیایم عوض می شود و احساس می کنم آدم دیگری شده ام.


همسرش وارد صحبتمان می شود و می گوید: اولین باری بود که به کربلا رفته بودم، آدم تا نرود نمی تواند درک درستی از آن عظمت و شکوه داشته باشد.


سعید رشتی پور می افزاید: مسیر طولانی بود اما هیچگونه خستگی حس نکردیم چرا که اجباری در کار نبود و همه از سر عشق وارد این مسیر با پای پیاده شده بودیم.


وی با صدایی بریده بریده  ادامه می دهد: با وجود اینکه هنوز ساعاتی از بازگشتم نگذشته اما به حال تمام زائرانی که در حال رفتن به کربلا هستند حسرت می خورم. آدم وقتی به پابوس آقا می رود باید دل شیر داشته باشد که طاقت برگشتن داشته باشد.




سعید با بیان اینکه قصد کرده ام از این پس هرسال با پای پیاده و با همسر و فرزندم به کربلا بروم، حضور پرشور زائران حسینی را یک مشت محکم بر دهان استکبار و دشمنان شیعه می شمارد و به نگاه های پر از حسرتش به زائران حاضر در گیت خروجی ادامه می دهد.


حسین خواست که به پابوسش بروم


رویم را برمی گردانم و یک پیرزن کوتاه قد و ظریف اندام توجهم را جلب می کند از موقعیت حرکتش متوجه می شوم که زائری بازگشته از حرم است. درحالی که دستش در دست دخترش است اظهار می کند: نامم قیده گریزی است و ۶۶ سال دارم. اولین بار بود که به کربلا رفته بودم و خیلی خوشحالم.


قیده خانم فریاد زنان می گوید: حسین (ع) خواست که من در این سن به پابوسش رفتم و قصد کرده ام تا وقتی زنده هستم هیچ اربعینی را از دست ندهم.


با وجود سن و سالی که دارد اما آنقدر پرشور و چابک نشان می دهد که گویا دیدار حسین (ع) جوانش کرده است به نشانه خداحافظی دستانش را بالا می برد و می گوید: این پیاده روی برایم هیچ خستگی نداشت، با ذوقی وصف ناشدنی جمله اش را تکرار می کند و با خانواده اش به سوی خانه حرکت می کند.


همینطور که به دنبال سوژه هایی برای گفتگو می گشتم به پسر جوانی برخورد کردم که پارچه سبزی را به کمر خود بسته بود. بدجور در میان جمعیت خودنمایی می کرد. مسیر حرکتش گواه بازگشتش از حرم بود به سمتش می روم تا سلام می کند لهجه اش به من می فهماند که از راه دوری آمده است. نامش ابوالفضل مظفری است. ۳۰ سال دارد و ساکن یزد است.




ادامه مطلب  حکایت دل هایی که در کربلا جامانده است/ غم بازگشت موج می زند